سرنوشت زارچ |
به نام خدا
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند...
[ دوشنبه 91/8/15 ] [ 9:7 عصر ] [ طلوع زارچ ]
|
نظر سنجی
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |